ا مام علی(ع) و ایرانیان
بیتردید موضوع آشنایی ایرانیان با حضرت علی(ع) برای هر ایرانی یا شیعه از اهمیت و جاذبه بسیاری برخوردار است. حوادث تاریخ ایران و اسلام در دهههای دوم، سوم و چهارم از سده نخست هجری، بسترهای مناسبی را برای آشنایی ایرانیان با آن بزرگ مرد تاریخ بشر فراهم ساخت.
در دوره پنج ساله خلافت امام علی ایرانیان با اعراب جنگ نمی کردند. مردم ایران طوری به علی(ع) علاقه مند بودند که آن ها را به چشم عرب نمی دیدند و حتی ایرانیان امام علی را به دانشگاه جندی شاپور خوزستان جهت تدریس ادبیات، طب و علوم دیگر دعوت کردند که به علت وقوع یک جنگ صورت نگرفت.
فرزندان علی کم و بیش به زبان فارسی یعنی پهلوی ساسانی آشنا بودند و آشنایی آن ها به زبان فارسی به این دلیل بود که پدرشان علی بن ابیطالب زبان پهلوی ساسانی را به خوبی می دانست و در سال نوزدهم هجری که مدائن سقوط کرد و خانواده سلطنتی ایران را اسیر کردند و به مدینه بردند، علی بن ابیطالب اعضای آن خانواده را از اسیران جدا کرد و آن ها را با احترام مورد پذیرایی قرار داد و در تمام مدتی که در مدینه بودند، علی خرج آن ها را از جیب خود می پرداخت. کمتر اتفاق می افتد که پدری یک زبان خارجی را بداند و فرزندانش قدری با آن زبان آشنا نشوند.
وقتی که ابولؤلؤ (فیروز نهاوندی) که برده ی ایرانی یکی از اعراب بود عمر(خلیفه دوم مسلمانان) را به قتل رساند، عبیدالله که پسر عمر بود، نه تنها ابولؤلؤ و همسر و دخترش را به قتل رساند، بلکه «هرمزان» را نیز با وجود هیچ دلیل قابل قبول شرعی و عرفی کشت. عثمان خلیفة سوم وظیفه داشت عبیدالله را به سبب قتل بیدلیل یک ایرانی مسلمان، قصاص کند؛ زیرا از بیگناهی او آگاه بود. لیکن خلیفه جرأت نداشت تا در این مورد، به وظیفه اسلامی خود عمل کند. امام علی(ع) خیلفه سوم، عثمان را در این مورد سخت نکوهش کرد و به عبیدالله بن عمر چنین فرمود: «ای فاسق اگر روزی بر تو دست یابم، تو را به خونخواهی هرمزان خواهم کشت.»
عبیدالله تا پایان عمر از امام علی(ع) می ترسید و از او دوری می کرد. او در جنگهای جمل و صفین در مقابل آن حضرت قرار گرفت و سرانجام در یکی از نبردهای جنگ صفین کشته شد.
در زمانی که امام علی(ع) در کوفه بود، به رسم سابق شماری از ایرانیان نزد آن حضرت آمدند تا هدایایی تقدیم کنند. قبل از خلافت علی کارگزاران عثمان همچون ولید بن عقبه و سعید بن عاص، افزون بر خراجی که از ایرانیان مسلمان میگرفتند، ایشان را به اعطای هدایای نوروزگان و مهرگان نیز مکلف ساخته و از این راه میلیونها دینار به چنگ آوردند. از این رو، هدایای نوروزی به صورت سنتی رایج درآمده بود.
اما وقتی ایرانیان هدایای خود را نزد امام علی (ع)آوردند، برای آنکه خاطر آنان مکدر نشود، هدایا را پذیرفتند اما دستور دادند، مقابل قیمت آن هدایا، از میزان خراج آنان کسر گردد. همچنین، هنگامی که آن حضرت به عزم صفین از شهر «انبار» میگذشتند، دهقانان (معرب دهبان به معنای بزرگ ده است که معمولاً از طبقات مرفّه و طراز اوّل جامعه محسوب میشدند)، به همراه دیگر مردم به دنبال علی(ع) راه افتاده دوان دوان ایشان را مشایعت میکردند. علی(ع) آنان را از این کار منع فرمودند. آنگاه دهقانان پیشکشیهای خود را اهدا کردند. آن حضرت هدایا را تنها بدان شرط قبول نمودند که قیمت آنها را حساب کرده، به ایشان بپردازند.
در همین زمان امام علی(ع) یکی را به نحوه اخذ خراج و جزیه از ایرانیان مامور ساخت. دستورهای صریح و آشکار آن حضرت در این باره را باید به واقع پایهگذاری نظامی نوین، عادلانه و کارآمد در نظام اخذ مالیات بر افراد (خراج، برای مسلمانان و اهل جزیه و جزیه ویژه غیر مسلمانان) به حساب آورد.
این نظام عادلانه که از جانب علی(ع) اعمال گردید، توجه عمیقتر ایرانیان را به شخصیت عدالتجوی انسانیاش بیش از پیش جلب نمود و طبعاً به دنبال آن عشق و محبتی را که در اعماق روح و جان ایرانی ریشه داشت، شعلهور کرد. عشقی که در طول قرون متمادی، هرگز خاموش نگشت و ولایت اهل بیت را در این سرزمین به صورت بخشی اساسی و تفکیک ناپذیر از فرهنگ ایرانیان، درآورد.
منبع: کتاب امام حسین و ایرانیان