اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر
یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشیم شاید که نگاهی کند، آگاه نباشیم
یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشیم شاید که نگاهی کند، آگاه نباشیم
برای دلها روی آوردن و نشاط و پشت کردن و فراری است پس آنگاه که نشاط دارند آن را بر انجام مستحبات وادارید و آنگاه که پشت کرده بی نشاط است به انجام واجبات غناعت کنید . حکمت 312
منبع : ترجمه نهج البلاغه از محمد دشتی
نیازمندی که به تو روی آورده فرستاده خداست کسی که از یاری او دریغ کند از خدا دریغ کرده و آن کس که به او بخشش کند به خدا بخشیده است. حکمت 304
منبع :ترجمه نهج البلاغه از محمد دشتی
پدید آورنده : حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدناصر رفیعی
در این گفتار، تاریخچه ی تبلیغ و دعوت را به صورت گذرا مورد بررسی قرار می دهیم. قبل از پرداختن به این تاریخچه، ارایه ی تعریفی از تبلیغ، خالی از فایده نیست.
«تبلیغ» به مفهوم عام آن، عبارتست از: «روش یا روش های به هم پیوسته (در قالب یک مجموعه) برای جهت دادن به نیروهای اجتماعی و فردی، از طریق نفوذ در شخصیت، افکار، عقاید، و احساسات افراد، به منظور رسیدن به یک هدف مشخص، که ممکن است سیاسی، نظامی، فرهنگی و… باشد.1»
در تعریف دیگر آورده اند: «تبلیغ عبارت است از: انتقال فکر، به جهت تأثیرگذاری بر افکار و اعمال دیگران و نیل به مقاصد خاص، با استفاده از ابزار و شیوه های گوناگون در زمان و مکانی محدود.»2
در این تعاریف، «تبلیغ» به معنای عام آن، که در لغت عرب با واژه هایی چون: «دعوت»، «اعلام»، «دِعایه» و در فرهنگ غربی با واژه ی « Propagand » معادل است، شناسانده شده است؛
تاريخ، يعنى بعد زمانى تبليغ را نمىتوان از تاريخ حيات انسان تفکيک کرد. تبليغات با نقطه آغازين خلقت انسان و هبوط آدام بر زمين پيوند دارد. چراکه انسان از يکسو داراى فکر و اعتقاد است و از سوى ديگر مصالح حياتى ويژه دارد که اين دو اشکال گوناگون شخصيت مادى و معنوى او را تشکيل مىدهند. بهعلاوه که ميل به نمود و عشق به بقاى شخصيت و دفاع از مصالح فردى و اجتماعي، از فطرياتى است که از خصيصه ”حب ذات“ سرچشمه مىگيرد. با توجه به اين مقدمه کوتاه، طبيعى است که انسان براى منتقل کردن تفکرات و معتقدات، يعني: بخشى از وجود خويش و ديگر ايدهها و سمبلها که با مصالح زندگى خود گره خورده تلاش کند و در راه گسترش آنها که نهاد ”شخصيت ادبي“ او است از هر وسيله ممکن يارى جويد. اين همان ”تبليغ“ است. يعني: رساندن و منتقل کردن افکار و عقائد و بازگو کردن ايدهها براى ديگران و سعى در گسترش آنها و جاودانه ساختن خود از اين طريق … .
بهعبارت خلاصهتر تبليغ از حيات فکرى و ادبى و مصالح حياتى انسان سرچشمه مىگيرد و از آن جداشدنى نيست و علىرغم تحول و تطور وسايل ارتباطى و خبررسانى و تبليغ که در روند زمان نشيب و فراز فراوان داشته و دارد، اصل تبليغ با اهدافى گوناگون ثابت و هميشگى است.
درست است که پسرها بعدازپانزده سال ودخترها بعدازنه سال به تکليف مي رسندوقبل ازآن تکليفي ندارند،اما انجام تکاليف ديني رانمي توان تاسن بلوغ تأخيرانداخت.
بايدانسان ازکودکي به انجام عبادات وتکاليف ديني عادت کند تادرسن بلوغ به آنها رغبت داشته باشد.
خوشبختانه بچه اي که دريک خانوادة دين دارزندگي مي کند،غالباً ازسن سه سالگي پاره اي ازمراسم ديني راازپدرومادرتقليدمي نمايد.
مانندپدر ومادر،مهرمي گذارد وبه سجده مي رود بعضي ازکلمات مانندالله اکبر،لااله الا الله والحمدالله و صلوات را از پدر و مادر يا خواهر و برادر ياد مي گيرد و به زبان جاري مي سازد.
اشعارکوتاه مذهبي وسروده ها رايادمي گيردوازخواندن آنها لذت مي برد.پدران ومادران مسئول وآگاه ازاين حرکات ساده وبي آلايش کودک که ريشة دروني دارداستفاده مي نمايندباتبسم واظهارسروروگاهي بازبان ازکودک تشويق مي کنند.
اين عمل بسيارسودمند وموثراست وکودکان رابراي قبول تکاليف آماده مي گرداند،ولي درصورتي که طبيعي وعادي باشد وتحميلي به عمل نيايد.
پدرومادرنبايدعجله کنندودراين سنين ،فشاربيشتري برکودکان واردنسازند.بچه غالباً ازسن 5 سالگي وشايدقدري هم زودترمي تواند حمدوسوره راتدريجاً يادبگيرد