باچه مردانی نباید ازدواج کرد؟
دكتر حسين ابراهيميمقدم/روانشناس و مشاور خانواده:
ازدواج خوب است اما نه هر ازدواجي. به بيان ديگر مي توان گفت ازدواج با بعضي ها گران تمام مي شود. اين مطلب نگاهي مي اندازد به 12 گروه از مرداني که ازدواج با آنها براي زنان گران تمام مي شود…
1. هوسبازها: مردان هوسباز، امروز عاشق هستند و فردا فارغ! آنها خودشان هم نميدانند دنبال چه هستند. اين افراد عاشق عاشقشدن هستند نه دنبال تشكيل زندگي واقعي. آنها براي جذب طرف مقابل، وعده وعيدهاي زيادي ميدهند. برخي از اين مردان در يك زمان، با چند نفر در ارتباط هستند و برخي ديگر بعد از ازدواج، با فرد ديگري رابطه برقرار ميكنند. معمولا اگر رابطه اين مردان به ازدواج هم ختم شود، احساس رضايت نميكنند.
2. هفتخطها: چنين مرداني سر و ته هر چيزي را با زبانبازي هم ميآورند. معمولا هم به دنبال دختران ثروتمند هستند. معمولا به كارهاي خلاف قانون دست ميزنند و دنبال كارهاي شرافتمندانه نيستند. آنها هنگام گردش يا مسافرت، خرج را با زيركي به گردن ديگري مياندازند.
3. افراد معتاد و دائمالخمر: اعتياد چه به موادمخدر باشد چه به موادمحرك يا قمار، اعتياد است. معمولا مردان قمارباز، هميشه طلبكارند و ميخواهند همه چيز را بدون زحمت به دست آورند. حتي فكر ميكنند بالاخره روزي شانس ميآورند و در بازي قمار برنده خواهند شد. گرچه آنها هميشه قول ميدهند اين رفتار را ترك كنند، اما نميتوان خيلي روي قولشان حساب كرد. آنها معمولا يا بسيار بيخيالند يا پرخاشگر. افراد معتاد و دائمالخمر ثبات رفتاري ندارند و با اين توجيه كه در حال خود نيستند، رفتارهاي بدشان را رفع و رجوع ميكنند. نداشتن ثبات شخصيت، يكي از عواملي است كه ميتواند در فروپاشي زندگي نقش داشته باشد.
4. بيكارها و لافزنها: مرداني كه اين خصوصيت رفتاري را دارند، دائم از اين شاخه به آن شاخه ميپرند. در هيچ كاري نميمانند و پشتكار ندارند ولي به شدت از خودشان، كارهايشان و تواناييهايشان داد سخن سر ميدهند. درواقع اين افراد همه كاره و هيچ كارهاند.
5. دمدميمزاج و بياراده: چنين مرداني حتي توانايي اداره يك زندگي ساده را ندارند، «بلهقربانگو» هستند و نميتوان به عنوان تكيهگاه به آنها تكيه كرد. معمولا افرادي كه از نظر شخصيتي به بلوغ كامل نرسيدهاند يا بياراده هستند و اعتمادبهنفس پاييني دارند، بيشتر مستعد مصرف الكل و استعمال موادمخدر هستند. درحالي كه يكي از شرايط ازدواج، اين است كه مرد توانايي مديريت زندگي زناشويي و مسووليتپذيري داشته باشد.
6. مردان وابسته: اين مردان به جاي مشورتگرفتن از ديگران، فقط دنبال پيروي بيچون و چرا از نظر ديگران هستند، مخصوصا پدر و مادرشان. از خودشان استقلال راي ندارند و اعتمادبهنفسشان پايين است. عمل نكردن به وعدهها و گفتهها و اضطراب از ديگر ويژگيهاي رفتاري اين مردان است.
7. مردان خسيس: آنها هميشه به اين فكرند كه چطور ميتوانند كمتر خرج كنند. مردان خسيس با اين تصور كه مقتصدبودن خوب است و نبايد بيدليل و بيچون و چرا پول خرج كرد، از آنچه ذخيره و پسانداز كردهاند، لذت نميبرند و استفاده بهينه نميكنند. اين منطق كه به فكر فردا، روز مبادا و آينده بچهها هستيم، درست نيست.
8. مردان كسلكننده: مردان كسلكننده، نه اهل تفريح و گردش هستند نه مهماني و معاشرت. آنها نه خودشان اهل بگو و بخند هستند و نه به شما اجازه خنديدن ميدهند. مرداني كه چنين خصوصيت رفتارياي دارند، نه عصبانياند، نه پرتحرك و سرزنده. آنها به هر فعاليتي بدبين هستند؛ از ورزش و رفتن به سينما و پارك گرفته تا گردش و مهماني و مسافرت. درواقع آنها اهل هيچ چيز نيستند.
9. رنجورنماها: مرداني كه با انجام هر كاري احساس رنجشخاطر و دايم ناله ميكنند، آنها از همه چيز شكايت و هميشه احساس بيماري و ناخوشي دارند. معمولا مرتب سركار نميروند و بيشتر هدفشان از ازدواج، به دست آوردن فردي با خصوصيات اخلاقي مادرشان است. درواقع آنها به دنبال مادردارشدن هستند تا زن گرفتن! بيشتر اين افراد، وقت خود را صرف ايستادن جلوي آينه ميكنند يا اينكه ولو ميشوند و به حد افراطي دنبال دارو و درمان هستند.
10. بدبينها: افراد بدبين و مبتلا به پارانوييد، به همه چيز شك دارند، مخصوصا در مورد مسايل ناموسي و اقتصادي. آنها طوري طرف مقابل را بازخواست و مواخذه ميكنند كه به نوعي بيحرمتي و بياحترامي تلقي ميشود ولي معمولا به طرف مقابلشان ميگويند: «به تو اعتماد دارم اما به جامعه نه!» اين مردان با گوش كردن به اخبار حوادث، مدام در پي شنيدن اخباري درباره خيانت و… هستند.
11. سلطهجوها: مردان سلطهجو انتظار دارند هر چه ميگويند، طرف مقابلشان اطاعت كند. خوي آنها زورگويي و سلطهجويي است. بيشتر هم با پرخاشگري كارشان را پيش ميبرند. مدام دنبال گرفتن تاييد از شريك زندگيشان هستند و براي او تعيين تكليف و از كارش انتقاد ميكنند تا جايي كه احساس بيارزشي كند و به مرور زمان اعتمادبهنفسش را از دست دهد.
12. گرفتارها: افرادي كه غرق كارند قبلا با كار و حرفه خود ازدواج كردهاند. درحقيقت ازدواج با اين افراد، ازدواج دوم محسوب ميشود. شايد با ازدواج با چنين مرداني، در ابتدا از اينكه همسر آيندهتان فقط درگير كار است يا اينكه وقتش را به بطالت نميگذراند، احساس خوبي داشته باشيد ولي همسرتان حتي با دستيابي به پول، شهرت و موقعيت هم در كنارتان نخواهد بود و هميشه نبودش را احساس خواهيد كرد. اين افراد هميشه دلمشغولي كارشان را دارند، حتي در سفر و ماه عسل. فكر و روان آنها كنار همسرشان نيست و اصلا توجهي به او ندارند.