صحيفه عسکريّه (نگاهي به دعاهاي امام)
ادعيه؛ ميراث معنوي امامان عليهمالسلام آنچه از دعاهاي منقول از امامان شيعه به دست ما رسيده است، منبعي مطمئن و غني براي شناخت تعاليم عرفاني و توحيدي امامان معصوم و ذخيره فرهنگي ارزشمندي براي بشريت است.
در کتب سيره و شرح حال امامان، دعاهايي از آن بزرگواران نقل شده است. برخي از عالمان و پژوهشگران نيز به گردآوري اين ادعيه و تدوين «صحيفه»هاي ائمه عليهمالسلام پرداخته اند و اين، جدا از «صحيفه سجاديه» است که ماجرايي ويژه و مستندي خاص دارد.
از سوي مؤسسه «الامام المهدي» ـ در قم، به سرپرستي استاد سيّد محمدباقر ابطحي اصفهاني ـ مجموعه اي شش جلدي تحقيق، تدوين و نشر يافته که حاوي دعاهاي چهارده معصوم عليهمالسلام است. جلد ششم اين مجموعه، دعاهاي امام رضا تا امام مهدي عليهمالسلام را در بردارد. بخش خاص به امام يازدهم، عنوان «الصحيفة العسکريّة، الجامعة الادعية الحادي عشر من الائمّة، الامام الحسن بن علي العسکري» را بر پيشاني خود دارد که حاوي 51 دعاي کوتاه و بلند از آن امام همام است.
در اين نوشته، مروري گذرا به اين ادعيه نوراني داريم، تا از گلگشت در اين بوستان عرفان و معنويت، مشام جان را معطر سازيم و از ميراث معنوي اهل بيت عليهمالسلام بيشتر بهرهمند گرديم.
نگاهي اجمالي در آغاز، مروري بر دعاهاي منقول از امام حسن عسکري عليهالسلام داريم، تا با دورنمايه، مناسبتها و جايگاههاي اين دعاها آشنا شويم:
1. دعاي امام در تسبيح خدا،
2. دعاي او در ستايش خداوند،
3. دعاي او در حمد خدا به خاطر ديدن فرزندش،
4. صلوات او بر پيامبر و يکايک جانشينانش،
5. دعاي او براي درخواست حاجت،
6. دعا براي حاجتطلبي از آستان پروردگار،
7. دعا براي قضاي حوائج پس از نماز،
8. دعا براي طلب روزي و طول عمر،
9. دعا در احتجاب و پناهندگي به حرز الهي،
10. دعا در احتجاب و پناهجويي به خدا،
11. دعا براي حرز و ايمني،
12. دعا در پرهيز از وسوسههاي شياطين،
13. دعاي مظلوم عليه ظالم،
14. استعاذه از شرّ دشمنان،
15. تعويذ براي درمان تب،
16. تعويذ براي سر درد،
17. دعا براي درمان تب نوبه،
18. دعاي روز سوم شعبان،
19. دعا در ماه رمضان،
20. دعا در تعقيب نماز صبح،
21. دعا هنگام صبح،
22. دعاي صبح و عصر،
23. دعا براي ورود به مسجد،
24. دعاي ديگري براي ورود به مسجد،
25. دعاي قنوت،
26. دعاي ديگري براي قنوت،
27. دعا پس از فراغت از نماز،
28. دعا براي مشکلات در راه سفر،
29. دعا هنگام غذا خوردن،
30. دعا در ذکر حاملان عرش،
31. دعاي توسّل حضرت موسي عليهالسلام به محمد و خاندانش عليهمالسلام،
32. دعاي ديگر حضرت موسي عليهالسلام،
33 ـ 37. دعاهاي ديگر توسل حضرت موسي عليهالسلام به پيامبر و عترت او عليهمالسلام،
38. دعاي او در مناجات اميرمؤمنان عليهالسلام،
39 ـ 49. دعاهاي او درباره اشخاص گوناگون همچون: اسحاق بن اسماعيل، اشجع، عيسي بن صبيح و محمد بن علي بن ابراهيم، (و ده جمله کوتاه دعايي)،
50. دعا براي ساعت يازدهم روز،
51. دعا براي توسل به امام عسکري عليهالسلام در ساعت يازده.
همچنان که اشاره شد، تعدادي از اين دعاها کوتاه و يک سطري است، بخشي نيز بلند و چند صفحهاي و برخي هم متوسط. ناگفته نماند که بعضي از اين دعاها، از ائمه عليهمالسلام ديگر هم نقل شده است؛ لذا محقق گرامي کتاب، با اشاره به اين که اين دعا در دعاهاي امام علي يا امام صادق عليهماالسلام و… گذشت، از آوردن دوباره آن پرهيز کرده و تنها جملات نخست دعا را آورده است.
مضامين ادعيه
همان گونه که از عنوان مناسبت بعضي دعاها برميآيد، مفاهيم آنها درباره حمد و ثناي پروردگار، صلوات و درود بر خاندان رسالت، پناهجويي به درگاه خداوند قادر متعال از شر دشمنان، کيد حاسدان، آفات، امراض، دردها و مشکلات است. آنچه هم که در اوقات خاصي همچون: روز ميلاد سيّدالشهدا عليهالسلام و ماه رمضان و هنگام غذا خوردن است، اهميت اين روزها و مناسبتها و عملها و شناخت نعمتهاي پروردگار و توفيق خواهي براي اداي شکر آنهاست.
در دعاهاي مربوط به اشخاص نيز، در نامهها و توقيعاتي که براي اصحاب خويش و نويسندگان عريضه پاسخ ميداده، دعاي خيري به تناسب هر شخص، درباره آنان ذکر کرده که گوياي عنايت خاص حضرت به دوستداران اهلبيت عليهمالسلام و مرتبطان با خط ولايت است.
از دعاهايي که اشاره شد، دعاهاي شماره 4، 6، 7، 18، 21، 25 و 51، به دليل مفصلتر بودن و مضامين بيشتر، درخور توجه ويژه است.
درنگي در آستان سه دعابراي ژرفنگري در مفاهيم ادعيه حضرت عسکري عليهالسلام درنگي متأمّلانه در آستان سه دعا داريم، تا با حقايقي از زبان آن حضرت آشنا شويم:
1. صلوات بر پيامبر و جانشينانش (دعاي چهارم)
عبدالله بن محمد بن عابد مي گويد:
در سامرّا در خانه حضرت ابامحمد عسکري عليهالسلام به ديدارش رفتم، سال 255 هجري بود. از او خواستم صلوات بر پيامبر و اوصياي آن حضرت را بر من ديکته کند تا بنويسم. کاغذ بسيار هم با خودم برده بودم. حضرت، بي آن که از روي نوشتهاي املاء کند، بر من ديکته کرد و فرمود: بنويس…
اين صلواتها نخست با درود بر خاتم پيامبران شروع شده، سپس بر اميرمؤمنان، بر حضرت فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين، آنگاه بر يکايک امامان عليهمالسلام و درباره هر کدام، صلواتي خاص با عبارات و اوصافي ويژه آمده است که اشاره به ابعاد شخصيت و فضايل و مناقب هر يک از آن زبدگان عالم آفرينش دارد.
در صلوات بر پيامبر، از آن حضرت با اوصافي همچون: حامل وحي، مبلغ رسالات الهي، معلم کتاب خدا، بر پا دارنده نماز و زکات و دعوتگر به دين حق ياد ميکند و از آمرزش الهي در سايه توسل به آن حضرت سخن ميگويد، که مظهر رحمت الهي و جلوه بتشکني و طاغوت ستيزي است و آيين او را برترين اديان برميشمارد.
در صلوات بر علي بن ابي طالب عليهالسلام، او را به عنوان برادر، جانشين و امانت دار علم و راز رسول خدا، زبان گوياي حکمت نبوي، غمزدا از چهره پيامبر و درهم کوبنده کافران و فاجران معرفي ميکند و بر دوستان و مواليان او دعا و بر دشمنان و معاندانش نفرين ميفرستد.
در صلوات بر حضرت زهرا عليهاالسلام از مقامات والا، برگزيدگي، مظلوميت، محروم شدنش از حق و جايگاهش نزد خدا و رسول سخن ميگويد. همچنين درباره يکايک امامان عليهمالسلام .
راوي مي گويد:
آن حضر ت همين طور ميگفت و من مي نوشتم، تا پس از امام هادي عليهالسلام به خودش رسيد و توقف کرد. از او علتش را پرسيدم، فرمود: اگر نبود که اين، ديني است که خداوند فرمانمان داده که ادا کنيم و به اهلش برسانيم، دوست داشتم درباره خود نگويم، ليکن دين است. بنويس.
آنگاه صلوات بر خود و سپس بر امام زمان عليهالسلام را بيان مي کند که صلوات بر امام عصر طولانيتر از صلوات ديگران است. در فرازي از آن چنين آمده است:
«خداوندا! عدالت را با او آشکار ساز، او را با ياري خود تأييد کن، ياورانش را ياور باش و دشمنانش را خوار گردان. به سبب او جباران کفر را در هم شکن و به وسيله او کافران و منافقان و همه ملحدان را نابود ساز، هر جا که باشند، در خاوران و باختران، در خشکي و دريا، در دشت و کوهستان. و با وجود او زمين را پر از عدالت کن و دين پيامبرت را غالب و چيره گردان.»
2. دعاي قضاي حوائج ( دعاي ششم )حِمْيَري نقل ميکند:
خدمت آن حضرت بودم، نامهاي از زندان به دست امام عسکري عليهالسلام رسيد که يکي از هواداران حضرت نوشته بود و از سنگيني کُنْد و زنجير و بدرفتاري حکومت و پريشان حالي خود شکوه کرده بود. امام عسکري عليهالسلام ضمن دعوت او به صبر و مقاومت و آزمايش دانستن اينگونه مصائب و يادآوري پاداشهاي الهي آن، دستور داد که عريضهاي به خداوند بنويسد و آن را به حرم امام حسين عليهالسلام بفرستد و آن را در آن محل شريف به خداوند عرضه دارد. متن آن عريضه و شکوائيه به درگاه خدا چنين باشد: «الي الله الملک الدّيّان…»)1(
در اين دعا، ضمن ستايشهاي بلندي که از مقام رُبوبي شده، از رنج و گرفتاري خويش و پناه جويي به درگاه الهي و استغاثه به حضرت پروردگار سخن گفته است. در بخشي از اين دعا، ادعا نامهاي بر ضد حکومت جباران و ستمگران است. و اين که آنان در زمين، سلطه يافته و دينداران را به بازيچه گرفتهاند و اموال عمومي و بيت المال مسلمين را صرف عياشي، موسيقي و مُطربي ميکنند و صاحبان حق را از حقوقشان محروم ميسازند و با سلطه جبارانه خويش، ذليلان الهي را عزت ميبخشند و عزيزان خدايي را خوار ميسازند و در پشت درهاي بسته، حجابها و دربانها، خود را از دسترس نيازمندان دور نگه ميدارند تا خيرشان به کسي نرسد… «انّه قد علا الجبابرةُ في ارضک و ظَهَروا في بلادک…»
در ادامه، حاجات خود را از خدا ميخواهد و خواستار رهايي و نجات است و تنها تکيهگاهش را هم خدا ميداند که اميد هر محروم و بي پناه است. همچنين درودهاي بلندي بر پيامبر اکرم و خاندان او و برخي خواستههاي ديگر بيان شده است.
اين دعا و شکوائيه ـ که آموزش امام عسکري عليهالسلام به يک زنداني سياسي علوي در عصر طواغيت عباسي است ـ به نوعي، کيفرخواست عليه حکام جائر است که از دين و مسلماني، نامش را يدک ميکشند و به بدترين شيوههاي ظالمانه و غير اسلامي، بر امت مسلمان حکم ميرانند و پاکان و حقطلبان را به بند ميکشند.
3. دعاي قنوت (دعاي بيست و پنجم)اين دعا، بُعد سياسي قويتري دارد. گروهي از مردم قم در سامرّا خدمت آن حضرت ميرسند و از بدرفتاري و ستمهاي «موسي بن بُغا»، که حاکم بر آنان بوده است، گلايه و شکايت ميکنند. امام حسن عسکري عليهالسلام به آن مظلومان يادآور ميشود که از «سلاح دعا» بهره بگيرند و در قنوتهاي نمازشان اين دعا را بخوانند: «الحمدلله شکرا لنعمائه و استدعاءً لِمزيده…»(2)
دو خط روشن و برجسته در کليت اين دعاي مبسوط و ژرف، ديده ميشود: يکي، خط نفرين بر ستمکاران و غاصبان و ديگري، خط دعا براي عدالت گستران و حق طلبان.
مثل هر دعاي ديگر، آغاز آن با حمد و ثناي الهي و برشمردن نعمتهاي او و درود بر پيامبر خاتم و خاندان اوست. سپس ورود به عرصه نياز خواهي، حاجت گستري، درد دل و مناجات با پروردگار. آنگاه شکايت به درگاه خدا از سلطه نااهلان و گسترش ظلم و انحراف و حکومتِ آنان که نه امين بر دين و نه مورد اعتماد بر دنيا و اموالاند، حکومت حقه اهلبيت را غاصبانه تصرف کردهاند و آن را دست به دست ميگردانند و در بيتالمال، به دلخواه عمل و مصرف ميکنند و با حق محرومان، يتيمان و بيوه زنان، آلات و ابزار موسيقي و لهو و لعب و عياشي ميخرند و اهل ذمّه را بر مسلمانان مسلط ساختهاند و کارها را به دست فاجرانِ بيدين و بي رحم سپردهاند و هر چه ميخواهند، ميکنند و هر حريمي را ميشکنند.
در ادامه، از خداوند ميخواهد که شوکت و عظمتشان را بشکند، پرچمشان را سرنگون و کاخهايشان را ويران سازد، خورشيدشان را تيره و يادشان را محو کند و با سنگ حق، مغز آنان را متلاشي کند و رعب و وحشت بر دلهايشان افکند و نسل آنان را براندازد و وحدتشان را از هم بپاشد و شرمسار، سرشکسته، خوار و رسوا گرداند.
در فصل دوم اين دعاي بلند، درخواست امام آن است که حق و عدل، آشکار و رايج گردد و در سايه عدالت و داد، دلها زنده، افکار منسجم، حدود الهي برپا، گرسنگان و محرومان سير و کامياب گردند. درخواست اين که ما در دولت حق و عدل، تلاشگر و عدالت گستر و حق محور باشيم و پناه و مأمني براي پيروان دين خدا گرديم.
سپس از هر کس که دعوتگر به حق و منادي عدالت و پناه مظلومان و سدي در مقابل تبهکاران و جانيان باشد، به نيکي ياد کرده و در حقشان دعا ميکند و نصرت، غلبه و شوکت آنان را از خدا ميطلبد که تنها و تنها براي خدا و اداي وظيفه، هر سختي را تحمل ميکنند و رنج سفر وغربت و دوري از خانواده را براي اجراي احکام الهي تحمل ميکنند و مردم را به «توحيد ناب» در فکر و عمل فراميخوانند و قيام به امر الهي دارند.
طبعا نمونه اعلا و فرد شاخص اينگونه حقطلبي و عدالت گستري، حکومت حقه حضرت مهدي عليهالسلام است که نويد آن داده شده و خود حضرت عسکري و پيروان او هم چشم به راه ظهور آن سپيده روشن ايمان بودند.
دعا، بسيار عالي و بلند، داراي نکات عرفاني ژرف و اشارات لطيف است که شرح و بسط آن در اين مختصر نميگنجد.
امام عسکري عليهالسلام در پايان، از خداوند ميطلبد که در سايه حکومت مردان خالص و بندگان صالح، همه آفاق، سرشار از عدالت و رحمت باشد و خداوند، درجات والا و پاداشهاي عظيم به آنان عطا کند.
اين، نگاهي گذرا به سه دعا از ادعيه نوراني امام حسن عسکري عليهالسلام بود. باشد که از مکتب عرفاني معصومان عليهمالسلام درس عبادت و نيايش بياموزيم و در زندگي، گام جاي گام آنان نهيم.
————————————————————–
پينوشتها:
1. متن اين دعا در بحارالانوار (ج 99، ص 238، ح 5) نيز آمده است.
2. و نيز ر.ک: همان، ج 82، ص 229/ حياة الامام الحسن العسکري، باقر شريف القرشي، ص 205