ويژگيهاي اخلاقي شهید دستواره
از خصوصيات بارز شهيد،خوشرويي،جذابيت،صفاي باطن، اخلاص و توکل به خدابود. به گفته همرزمانش ،جايي که او بود غم و اندوه بيرون مي رفت. او در روحيه دادن به رزمندگان نقش به سزايي داشت. شجاعت بالايي برخوردار بود. تجزيه و تحليل حساب شده مسائل جنگ و قدرت تصميم گيري سريع،يکي از ويژگيهاي بود که در مشکلات ،سيد را ياري مي کرد. با آنکه از نظر جسمي بدني نحيف و لاغر داشت،خستگي ناپذيري و اعتماد به نفس او زبان زد خاص و عام بود. او اکثر نبردها به جز مواقعي که مجروح شده بود،حضور داشت و در شبهاي عمليات تا صبح درخط اول درگيري با دشمن و در کنار رزمندگان از نزديک به هدايت عمليات مي پرداخت.آن بزرگوار تا هنگام شهادت 11بار مجروح شده ولي هرگز از پلي ننشست و با شجاعت کم نظير با نثار جان عزيزش به دفاع از اسلام و آرمانهاي متعالي حضرت امام خميني(ره)و حفظ کيان جمهوري اسلامي ادامه داد.
نگاهي به زندگي شهيد
به سال 1338در جنوب شهر تهران متولد شدند.-تا مقطع ديپلم را تا نمرات عالي پشت سر گذاشتند. قبل از انقلاب به جلسات مذهبي و قرآن مجيد علاقه وافري نشان مي داد.-با اوج گيري انقلاب اسلامي،به مبارزه برخواستند و چندين بار توسط ساواک دستگير شدند. روز 14آبان سال 1357در دانشگاه تهران دستگير و روانه زندان گرديد. با پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي به جمع عزيزان کميته پيوست. همراه فرماندهاني چون شهيد متوسليان،چراغي و ديگران عازم کردستان شد. عزيمت به لبنان براي مبارزه با رژيم صهيونيستي.-قائم مقام لشکر 27 محمد رسول الله (ص)در زمان فرماندهي شهداي عاليقدر همت و عباس کريمي بود. خوشرويي،جذابيت،صفاي باطن،اخلاص و…از صفات برجسته شهيد بود. ده روز بعد از شهادت برادرش حسين دستواره،در عمليات کربلاي 1 روز آزادسازي مهران به شهادت رسيد.
براي آنكه مرگ ندارد
به نام خداي شهيدان که فرمود بيمرگ است و به پاس خون شهيدان که قلب گرمشان در آسمان شهر جنايت به خون نشست بگذار که همت والايشان را بستائيم و غيرت و تقوايشان را ،شايد که روز مرگي مان را از تن به زدائيم. بگذار جاودانگي شهيدان عشق را که در قربانگاهها به شهادت ايستادند،ما نيز شاهد شويم که شهيدان پيام خويش را سرخ سرخ در سينههاي ما نگاشتند،تا که مرگ بيثمر و بيرنگ را به جاودانگي شهادت بدل کنيم . آنان قلبهاي لبريز از عشق . صداقتشان را کريمان ارزاني کردندو خشماهنگ با بيداد درافتادند تا که عجز و حقارت را در اندروي تک تک ما فرو شکنند. اگر ايمانشان را براي ابد به ما هديه کردند،اگر ايستاده مردن را به ما آموختند،چه ناسپاسي نامردانه ايست که بييادشان شب داره سر آريم و بينامشان روز را بياغازيم.چه کسي کربلاي سالارما،حسين(ع) را دوباره بپا کرد؟ لحظههايي که زبان در کام ماندهمان قادر به اعتراض نبود،و شرافت و تقوي ،شعورو غيرتمان به غارت ميرفت،کدامين تن در ظهر بلوغ عصيان سرخي عاشورا را به چشمان بينورمان تاباند و جز شهيد چه کسي باور کرد،که زندگي در غلظت سياه شب تنها فريب خويش است؟ براي زيستن (و نور ،بران رستن از شرک،براي رهائي از مرگ و رسيدن به جاودانگي تنها شهيد راه مي نمايد. صفير تيز گلولههايش مشعل پر ميشود که خلق خدا را به صبح روشن نويد ميدهد. و به دل ترنم آيات صبح گشته قريب و به منقار ،شاخه زيتون،با اوج روشن خورشيدها شهيد پيمود يکشنبه صد ساله راه را اينکه شهيد با انفجار قلب پر از ايمان-در عمق باور خاموش روحش بذر خجسته آزادگي نشاند،قلبي به گرمي خورشيد در آسمان شهر جنايت نشست در راستاي ثابت فوارههاي خون-صد اغناي قامت پژمرده راست شد.از شوق و شور شهادت خنجر دگر دميد،من مرگ هيچ شهيدي را باور نميکنم من با شهيد هميشه باور کردم که وطن خالي از انديشه آزادي نيست من با شهيد دوباره باور کردم که تا انتهاي اين شب ديجور باقي است فرصت عصيان اينک…مزار شهيدان در سينه هاي ماست،که دوست دارم همه هستي ام را ارزاني کنم در پاي ايمان و تقواي همه برادران شهيد شهيدان برادر-اين گلگون پيکرهاي پرفريادي که در برابر اوج عظمتهايشان شرم دارم وشرم از اينکه هنوز ندايشان را جانانه لبيک نگفته ام. اينک تو اي به هر محرم شاهد اي به هر عاشورا شهيد،اي به هر کربلا قرباني،بر خويشتن به بال که امروز خون سرخ تو در کوچه ها مي جوشد. اين قلب توست. اين همه را بنگر و بر خويشتن به بال .اينک در قلب تک تاک ما يک شهيد يک شاهد بيشکست،بيپايان ،بيدار و بيدارتر نشسته است و ما را با شهيدان پيوندي هميشگي است. ما مرگ هيچ شهيدي را باور نمي کنيمآن فروريخته گلهاي پريشان در باد کز مي جام شهادت همه مدهوشانند بارشان زمزمه نيمه شب مستاي باد تا نگويند که از ياد فراموشانند.
نحوه شهادت
در عمليات کربلاي1-که برادرش حسين در خط پدافندي شهيدشد-جهت شرکت در مراسم تشييع و تدفين او به تهران رفت. ولي بيش از سه روز در تهران نماند و به منطقه باز گشت. وقتي به وي گفته مي شود که خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت ميماندي و بعد برميگشتي، در جواب ميگويد به آنها گفتهام کنار قبر حسين قبري را براي من خالي نگهداريد. بيش از 10 روز از شهات برادرش نگذشته بودکه در عمليات کربلاي 1روز آرادسازي شهرمهران از چنگال دشمن بعثي،روح بزرگش از کالبدتن رها شد و مظلومانه به شهادت رسيد و در جرگه شهيدان کربلا راه يافت و بر سريرعند ربهم جلوس نمود.
در تاریخ 13/4/1365 در قلاویزان – مهران ( کربلای 1 ) به شهادت رسید
در رثاي شهيد
امشب پريشان خاطر و دلتنگ هستم/ دلتنگ بوي جبهه،توي جنگ هستم دلتنگ شور و حال شبهاي غريبي/دلتنگ عطر خيس قرآنهاي جيبي/کو لالههايي که سراسر داغ بودند/حيثيت گل،آبروي باغ بودند/آنانکه دريا وامدار روحشان بود/خورشيد ،زخم سينه مجروحشان بود/آنان که اخلاص عمل قديسشان کرد/آنانکه باران شقايق خيسشان کرد/ رفتند آنان،ليک تيغي سرخ مانده ست/اين تيغ را در دل ،دريغي سرخ ماندهست/اين تيغ،طعم خون و باران را چشيده ست/اين تيغ،سرد و گرم دوران را چشيده ست/اين تيغ،فکر ننگ و نام خود نبوده ست/اين تيغ يک شب در نيام خود نبودهست/اين تيغ،آب از غيرت عباس خورده/دست حبيب ابن مظاهر را فشرده/اين تيغ ،پيموده ست آداب طلب را/بوسيده دستان حسين تشنه لب را/اين تيغ را بايد دوباره آب دادن/از خون سرخ يک ستاره آب دادن/اين تيغ که آوازه خوان خشم رعداست/در انتظار دستهاي نسل بعد است/مزار شهيدان در سينه هاي ماست،که دوست دارم همه هستي ام را ارزاني کنم در پاي ايمان و تقواي همه برادران شهيد شهيدان برادر-اين گلگون پيکرهاي پر فريادي که در برابر اوج عظمتهاشان شرم دارم و شرم از اينکه هنوز ندايشان را جانانه لبيک نگفته ام.
http://www.navideshahed.com